یلدا در گیلان
يلدا، در مفهومي ، به معناي زاد و زايش و در فرهنگ آريايي شب زادن مهر است. این شب که به شب چله نیز معروف می باشد نشانگر این است که چهل روز از زمستان آغاز شده , اقوام آريايي كه همواره از تاريكي هراس داشتند بلندترين، سردترين و تيره ترين سال را جشن مي گرفتند. روشنايي و گرماي معتدل را ايزدي و اهورايي مي دانستند و تاريكي و سرما را اهريمني ,يلدا اول زمستان و شب آخر پاييز است كه درازترين شب سال است. در بيشتر نقاط ايران در اين شب مراسمي انجام مي شود.
در شب يلدا، به پاس گرامي داشت فروغ روشنايي و خورشيد و ستيز با شومي و بدشگوني آتش مي افروختند، گرد هم مي آمدند، جشن مي گرفتند، سفره مي گستردند و ميوه هاي تازه و خشك مي آوردند. بي گمان اين سفره رنگ و بوي ديني و آييني داشت. بسيار گرامي و مقدس بود، از اين مهر و فروغ روشنايي و خورشيد، بركت مي خواستند تا زمستان را به خوشي سپري نمايند. اينگونه بود كه شب چله يا شب يلدا، ميراث چند هزار ساله آريايي پديدار شد، ادامه يافت و تا به امروز رسيد.
در اين شب هر خانواده ميوه هايي مانند انار، هندوانه، خربزه، سيب، انگور و به را فراهم مي كنند و با خود به جشن شب چله مي روند، در ميان ميوه ها، هندوانه از اهميت بيشتري برخوردار است زيرا بعضي از آنان براين باورند كه اگر مقداري هندوانه را در شب چله بخورند در سرتاسر چله بزرگ و كوچك يعني زمستاني كه در پيش دارند، سرما و بيماري بر آنان اثر نخواهد گذاشت. غير از ميوه گاهي آجيل شيرين و شربت نيز از خوراكي هاي شب چله است كه تا پاسي از شب همه دور هم مي نشينند تناول مي كنند. گاهي مادر بزرگ ها داستانهاي شيرين روزگار گذشته را براي بچه ها تعريف مي كنند. پدربزرگ ها شاهنامه مي خوانند و از حماسه هاي افتخارآفرين ايرانيان سخن مي گويند. همه با شادي و خرمي شب چله را مي گذرانند و با نيايش شب را همراهي مي كنند و گاهي آن را به سپيده دم مي رسانند.
در شهرها و روستاهاي گيلان نیز شب چله را گرامي مي دارند و جشن مي گيرند، ميوه و آجيل شب چله گيلاني ها عبارت است از: ليمو، پرتقال، انار، هندوانه، فندق، پسته و تخمه.
گيلاني ها خوردن هندوانه را در شب يلدا واجب مي دانند، زيرا بر اين باورند كه هر كس شب چله هندوانه ميل كند در زمستان از سرما درامان مي ماند و معتقدند هر كس در شب چله، هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگي نمي كند.
آب كونوس(ازگیل)، يكي از خوردني هاي شب چله است. خربزه، نقل وبیشته برنج كه تركیبي است از برنج بو داده، تخم خربزه و تخم هندوانه و همينطور خوج كه گلابي محلي است.
مراسم شب چله گيلاني :
گيلانيان در اين شب اشعار ذيل را زمزمه مي كنند:
امشو، شب چله
خانم جير پله
چاقو بزنيم هندونه كله
يعني:
امشب شب چله است.
خانم، زير پله است.
چاقو، به كله هندوانه بزنيم.
گرفتن فال حافظ از جمله آداب شب چله در ميان گيلانيان است. تفال به ديوان حافظ در شهرهاي گيلان جاي ويژه اي دارد، خانواده ها گردهم مي آيند و با شور و ذوق فال مي خوانند. ابتدا ديوان حافظ را به دست يك يك افراد مي دهند كه آنان با انگشت مياني دست آن را بگشايند و نيت كنند و می خوانند :
اي خواجه حافظ شيرازي، تو محرم رازي! ما طالب يك فاليم، ترا قسم مي دهم به شاخه نباتت كه نيت فلاني را روشن كن و بگو كه چيست؟ و بعد فال مي گيرد و ديوان را به فرد باسواد مي دهند تا فال را بخواند.
خواننده فال گاه بيت ها را تفسير و تعبير مي كند. هر بار سه فال پياپي مي گيرند و سپس درنگ مي كنند تا دوباره براي چند تن ديگر فال بگيرند.
بردن «شب چله اي» براي نو عروسان :
بردن «شب چله اي» براي نو عروسان، قصه گويي و ترانه خواني از جمله آيين هايي است كه در گيلان انجام مي شود. در شب چله گرد هم مي آيند و پس از خوردن هندوانه يكي قصه مي گويد و ديگران گوش مي دهند. بچه ها بازي و پاي كوبي مي كنند. جوانان براي همسران آينده خود شب چله گري مي فرستند .
در برخي از نقاط گيلان بر اين باورند كه همه آبهاي جهان در لحظه اي نامعين در اين شب مي بندند و حالت انجماد پيدا مي كنند و هر كس آن لحظه را دريابد هر مرادي داشته باشد و از خدا بخواهد حاصل مي شود همچنين اين باور را درباره شبهاي مقدسي همچون شب عاشورا، شبهاي قدر و شب نوروز نيز نقل مي كنند كه. حاكي از ريشه هاي آيين و اعتقادي شب چله است.
فال پوست هندوانه:
پوست هندوانه را ميبرند و چهار قسمت ميكنند و در يك دست ميگيرند و نيت ميكنند و از جلو به پشت مياندازند:
اگر 2 قطعه سبز و دو قطعه سفيد بيفتد – خير است،اگر 3 قطعه سبز و يك قطعه سفيد بيفتد – خوب است،اگر يك قطعه سبز و 3 قطعه سفيد بيفتد – باطل است و سرانجام اگر هر 4 قطعه سبز باشد خيلي خوب است.
به قول اهالي تالش اگر هندوانه را كه سردي است بخورند، سرماي زمستان برآنان اثر نميگذارد.
در ماسوله مراسمي به نام «شم شمي» را به جا ميآورند كه يك نوع تفعل است.
هر كسي نيتي دارد دم درب خانه يا سرگذر ميايستد و به حرفهاي رهگذران گوش ميدهد. چنانچه حرفهاي خوب شنيده باشد آن را به تعبير برآورده شدن نيت خود قلمداد ميكنند و بالعكس. گیلانیها شب چله را جزو شبهاي عزيز دانسته و معتقدند در اين شب درختان سرشان را پايين ميآورند و در اين لحظه اگر شخصي از خواب بيدار شود هر نيتي بكند خواستهاش برآورده ميشود.